مظهر ایستادگی

امام خمینی (ره) مظهر ایستادگی و نماد مقاومت

مظهر ایستادگی

امام خمینی (ره) مظهر ایستادگی و نماد مقاومت

ناگفته هایی از مراسم خاکسپاری حضرت امام خمینی(ره)

ت

شناسه خبر : 243744
اوّلین نکته این بود که من وقتی در تابوت را باز کردم بوی بسیار خوشی از این پیکر بلند شد که من نمی‌دانم چه بویی بود و از نیروهای حاضر و آقای ناطق نوری پرسیدم که شما هم این بو را استشمام کردید که تأیید کردند و تا زمانی که کار تدفین به پایان رسید و سنگ لحد را گذاشتیم این بو هم¬چنان به مشام می‌رسید.


اوّلین نکته این بود که من وقتی در تابوت را باز کردم بوی بسیار خوشی از این پیکر بلند شد که من نمی‌دانم چه بویی بود و از نیروهای حاضر و آقای ناطق نوری پرسیدم که شما هم این بو را استشمام کردید که تأیید کردند و تا زمانی که کار تدفین به پایان رسید و سنگ لحد را گذاشتیم این بو هم¬چنان به مشام می‌رسید.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج دانشجویی ؛ بی تردید یکی از تلخ‌ترین خاطرات ایرانیان در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی رحلت بنیان­گذار جمهوری اسلامی، حضرت امام خمینی(رحمه‌الله علیه) است. خاطرۀ تلخی که اکنون پس از 27 سال از وقوع آن، هنوز بسیاری از مردم یاد آن روزها را درخاطرداشته و آن را با رسیدن ایّام رحلت حضرت امام(رحمه‌الله علیه) بازخوانی می‌کنند. خصوصاً اینکه این خاطرات نگفته و نشنیده از زبان کسی باشد که مسئولیت مستقیم را در مراسم تدفین آن روح خدا بر عهده داشته است.
 
در همین رابطه سردار سرتیپ پاسدار خسرو عروج فرماندۀ پیشین سپاه حضرت ولی امر(عجل­الله­ تعالی­ فرجه ­الشریف) که در سال‌های آخر دهۀ ۶۰ مسئولیت حفاظت از شخصیت‌ها را برعهده داشت، پس از 27 سال ناگفته‌هایی را از مراسم تدفین حضرت امام(رحمه‌الله علیه)بیان می‌کند که با توجه به مسئولیت مستقیم سپاه تحت امر او در این کار خطیر، جالب و شنیدنی خواهد بود. وی هم اکنون دستیار و مشاور عالی فرماندهی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است.
 
  • سردار برای شروع از روند خاکسپاری پیکر مطهرحضرت امام(رحمه‌الله علیه) بگویید؟
 
بسم الله الرحمن الرحیم
برای شروع ابتدا باید بگویم که نیروی مخصوص حضرت ولی امر(عجل­الله­تعالی­فرجه­الشریف) که بنده درآن زمان فرماندۀ آن‌ها بودم چه نیرویی بود و چه می‌کرد؟ یکی از یگان‌های سپاه پاسداران یگان نیروی مخصوص حضرت ولی امر(عجل­الله­تعالی­فرجه­الشریف)بود که چهار کار عمدۀ حفاظت ازشخصیت‌ها در سراسر کشور، حفاظت از فرودگاه‌ها و هواپیماهای کشور، به عنوان نیروی واکنش سریع نظام در مواقع حساس و حفاظت از دستاوردهای انقلاب اسلامی همان طور که در کارکرد کل سپاه آمده را بر عهده داشت و مقر این نیرو نیز در شهر تهران قرار داشت.
 
این سپاه از چهار یگان اصلی تشکیل می‌شد که متشکل از یگان حفاظت شخصیت‌ها، یگان حفاظت فرودگاه‌ها، تیپ۶۶ هوابرد و لشکر ۶ ویژه پاسداران که در قالب نیروهای مخصوص حضرت ولی امر(عجل­الله­تعالی­فرجه­الشریف) قرار داشتند، بود.
 
 دلیل اصلی اینکه مأموریت حساس دفن حضرت امام(رحمه‌الله علیه) را به ما سپردند این بود که اولاً تقریباً همۀ محافظان و کسانی که توانایی انجام این کار را داشتند در این نیرو بودند و موضوع دوم اهمّیّت مراسم و این­که تقریباً طبق برآوردها در کار دفن، باید حدود ۱۰ میلیون نفر کنترل می‌شدند تا خاکسپاری پیکر حضرت امام(رحمه‌الله علیه) به بهترین شکل انجام می‌شد. به این دلایل مهم این برنامه را تحویل نیروهای حضرت ولی امر(عجل­الله­تعالی­فرجه­الشریف)دادند که آن زمان بنده مسئول این نیروها بودم.
 
  • دقیقاً از چه زمانی این مأموریت به شما محول شد؟
 
پس از ارتحال حضرت امام خمینی(رحمه‌الله علیه)تصمیم گرفته شد تا برای انجام مراسم وداع اُمت با ایشان و تحت مدیریت کمیتۀ انقلاب اسلامی، پیکر مطهرحضرت امام خمینی(رحمه‌الله علیه) به مدت دو روز و به صورتی که در تصاویر مشاهده کرده‌اید در مصلی تهران و در آن محفظۀ شیشه­ای قرار بگیرد تا مردم ایشان را زیارت کنند. برای انجام مراسم کفن و دفن حضرت امام(رحمه‌الله علیه)جلسه­ای در شورای امنیّت کشور و با حضور فرمانده وقت کل سپاه – برادر محسن رضایی – در مقر وزارت کشور برگزار می‌شود. حدود ساعت ۷شب قبل از دفن حضرت امام خمینی(رحمه‌الله علیه) آقای رضایی با من تماس گرفت و گفت: طبق تصمیم شورای امنیّت این مسئله به دلیل حساسیت کار به سپاه تحویل داده شده و من این مأموریت را به شما به عنوان فرماندۀ نیروهای مخصوص حضرت ولی امر(عجل­الله­تعالی­فرجه­الشریف) واگذار می‌کنم و شما باید امشب امور بهشت زهرا(سلام الله علیها) را از کمیته تحویل گرفته و برای مراسم دفن حضرت امام(رحمه‌الله علیه) در روز بعد برنامه­ریزی کنید.
 
همان شب بلافاصله یک تیم از نیروهای ویژه خود را به بهشت زهرا(سلام الله علیها) اعزام کردم تا محل دفن را از فرمانده وقت کمیته تحویل بگیریم و برادران سپاه آن­جا مستقر شوند.آن شب در حالی که همۀ نیروها و تجهیزات را بُرده بودیم و محل دفن هم مشخص شده بود به دلایل غیرقابل ذکر این کار انجام نشد و ما محل را تحویل نگرفتیم.
 
  • در روز تدفین آنچه از عکس‌ها و تصاویر برمی‌آید پیکر مطهرحضرت امام خمینی(رحمه‌الله علیه) با دو تابوت متفاوت تشییع شد، داستان چه بود؟

بله درست می‌فرمایید و من در ادامه به جزئیات این مسئله اشاره خواهم کرد. زمان برای ما بسیار کوتاه بود و باید در همین زمان کوتاه برنامه­ریزی انتقال پیکر مطهرحضرت امام(رحمه‌الله علیه) به محل و چگونگی دفن و اطلاع رسانی به مردم را انجام می‌دادیم و این درحالی بود که ما با تقریباً ۱۰ میلیون نفر حول یک نقطه مواجه بودیم. اتفاقی کاملاًبی­نظیر و در شرایطی که ما امکانات پیشرفته حفاظتی در آن زمان نداشتیم که بتوانیم سدبندی و مانع­گذاری کنیم. به نظر من این عین معجزه بود و کمک امام زمان(عجل­الله­تعالی­فرجه­الشریف) و روح مطهرحضرت امام(رحمه‌الله علیه) قدم به قدم در این کار به ما کمک می‌کرد.

به هر تقدیر آن شب بهشت زهرا(سلام الله علیها)تحویل سپاه نشد و فردای آن روز (۱۶ خرداد)، ۶ صبح روز دفن جلسه­ای در بهشت زهرا(سلام الله علیها) گذاشتیم تا با هماهنگی کمیته محل دفن تحویل سپاه شود. در آن جلسه که با حضور بیشترمسئولان برگزارشد من نظرم این بود که اعلام کنیم امروز دفن حضرت امام(رحمه‌الله علیه) انجام نمی‌شود و دلیل این حرف من این بود که در این مدت کوتاه که هنوز پیکر حضرت امام(رحمه‌الله علیه) به ما تحویل نشده نمی‌توانیم عملیات دفن را به خوبی انجام دهیم، در حین بحث و بررسی این مسئله صدای هلی­کوپتر آمد و دیدیم هلی­کوپترحامل تابوت چوبی حضرت امام(رحمه‌الله علیه) در حال فرود است و مردم به اسکی زیر هلی­کوپتر چسبیده‌اند.

به هر حال پس از این حادثه انتقال مسئولیت انجام شد و پس از آن رادیو اعلام کرد که پیکر امام صبح دفن نمی‌شود. از سوی دیگر این پیام رادیو و خبرهای صبح به آقای هاشمی رفسنجانی رئیس وقت مجلس رسیده بود و ایشان گفته بودند که کار نگه داشته شود تا بعدازظهر شخصاً به محل بیایم. بعدازظهر آقای هاشمی و آقای موسوی اردبیلی آمدند و قبر و وضعیت را دیدند و به من گفتند برنامۀ شما چیست؟ من هم گفتم اولاً باید چهار هلی­کوپتر در اختیار ما باشد و ثانیاً تابوت باید فلزی باشد و کلید داشته باشد. این ابتکاراتی بود که آن زمان به ذهن ما رسید و بعد برنامه­ریزی فنی کردیم و ۲۰ نفر از برادران قوی جثۀ نیروی مخصوص انتخاب شدند تا این انتقال پیکر از هلی­کوپتر تا قبر توسط آن‌ها انجام و خود من هم با کلید تابوت همراهشان باشم.در تصاویر تلویزیونی این نیروها را زیرتابوت با لباس استتار مخصوص نیروی ولی امر(عجل­الله­تعالی­فرجه­الشریف) مشاهده می‌کنید. طبق برنامه ما قرار بود تا مردم را به‌وسیله هلی­کوپترهای خالی مشغول کنیم و در این فرصت که حداکثر ۲ دقیقه خواهد بود وقت برای تدفین حضرت امام(رحمه‌الله علیه) خواهیم داشت چراکه در غیر این‌صورت با فشاری که حدود دو میلیون نفر به نقطۀ قبر وارد خواهند کرد، عملاً این کار نشدنی خواهد شد.
 
ما به برادران گفتیم اگر بیش از ۲ دقیقه طول بکشد امکان دادن تلفات است ولذا سرعت عمل در این کار بسیار مهم است. هم­چنین چهار کانتینر را به صورت دو طبقه به هم دیگر جوش دادیم تا بلافاصله پس از دفن حضرت امام(رحمه‌الله علیه) به سرعت روی قبر کشیده شود تا هم کسی به قبر دسترسی نداشته باشد وهم نتواند روی کانتینرها رفته و یا آن‌ها را جابجا کند. البته باید همین جا بگویم که همۀ این کارها و سختی‌ها به دلیل ابراز ارادت فوق­العاده مردم به امام­شان بود و این­که واقعاً مردم خاک آن محل را به چشم کشیده بودند و عشق به حضرت امام(رحمه‌الله علیه) همه را محو یک نقطه و آن هم قبرمطهر ایشان کرده بود.
 
  • برسیم به لحظات تدفین و اتفاقات آن دقایق، همه چیز طبق برنامه شما پیش رفت؟
 
به لطف خدا تقریباً طبق محاسبات ما مراسم انجام شد. بعد از انجام برنامه­ریزی‌ها و بررسی محل توسط مسئولان نظام، من به مقاماتی که آمده بودند از جمله مقام معظم رهبری، آقایان هاشمی، موسوی اردبیلی و مرحوم سیداحمد خمینی گفتم که ما با توجه به عملیات روانی که انجام داده بودیم و اعلامی که شده بود مبنی بر دفن نکردن حضرت امام(رحمه‌الله علیه) در امروز و هم­چنین استفاده از چند هلی­کوپترخالی؛ دو دقیقه وقت داریم برای کار تدفین. از اینجای کار به بعد به عقیده من یک ترکیبی از احساسات بود و عقل که باید با غلبه بر احساسات همه تلاش خود را برای انجام صحیح تدفین به کار گیریم. حتی یادم هست که آقای عبدالله نوری نماینده حضرت امام(رحمه‌الله علیه) در سپاه آمد و گفت: علما باید حضرت امام(رحمه‌الله علیه) را دفن کنند که من گفتم: در این شرایط امکانش نیست و این عملیاتی است که باید طبق برنامه اعلام شده عمل شود و کسی نباید در این کار دخالت کند. ما فقط به آقای ناطق نوری که هم از لحاظ فیزیک بدنی و هم روحیه شخصی قوی بودند اجازه دادیم داخل قبر شود و یک پیرمردی هم به نام مرحوم حاج آقای اربابی که شهید بهشتی و برخی علما را تلقین داده بود داخل قبر شود تا عمل تلقین حضرت امام(رحمه‌الله علیه) را انجام دهد و این دو وارد قبر شدند.
 
طبق برنامه بلافاصله با فرود هلی­کوپتر اصلی، من به همراه ۲۰ نفر از نیروهای قوی و نترس نیروی مخصوص به سرعت زیر تابوت فلزی رفتیم و کلید تابوت هم دست خودم بود.حدود۳۰ ثانیه طول کشید تا تابوت را به قبر رساندیم و خدا آقای اربابی را رحمت کند و عمر طولانی به آقای ناطق نوری بدهد که واقعاً در این مرحله به نظر من از خودگذشتگی کردند چراکه در آن موج جمعیت و گرما و در حالی که ما مثل یک چتر روی قبر خیمه زده بودیم هرآن احتمال می‌دادم این دو نفر دچار خفگی شوند و از طرفی هم آقای اربابی به آرامی تلقین را انجام می‌داد و این کار را سخت­تر می‌کرد.
 
  • در اینجا سه حادثه رخ داد که برای من جالب وتکان دهنده بود.

اوّلین نکته؛ این بود که من وقتی در تابوت را باز کردم بوی بسیار خوشی از این پیکر بلند شد که من نمی‌دانم چه بویی بود و از نیروهای حاضر و آقای ناطق پرسیدم که شما هم این بو را استشمام کردید که تأیید کردند و تا زمانی که کار تدفین به پایان رسید و سنگ لحد را گذاشتیم این بو همچنان به مشام می‌رسید.

اتفاق دوم؛ این بود که با توجه به زمان دفن حضرت امام(رحمه‌الله علیه) در نیمۀ خرداد و در اوج گرمای ظهر یک ابری بالای سر ما آمد و مثل یک سایه عمل کرد و این درحالی بود که در نقاط دیگر آسمان ابری دیده نمی‌شد و همین مسئله باعث شد تا در این نقطه دما کاهش پیداکرده و کمک بسیار مهمی به ما بود.

نکته سوم؛ این بود که انجام تدفین حضرت امام(رحمه‌الله علیه) من و همۀ نیروها را به یاد روزهای عملیات در جبهه انداخته بود. در زمان عملیات­ها یک انگیزۀمضاعفی در نیروها ایجاد می‌شد که این انگیزه از سوی خود خداست و این حالت و انگیزه را در اینجا نیز احساس کردیم و نیروها نیز همین حال را داشتند و در این کار این احساس و انگیزه قوی بسیار مهم بود حتی برخی شخصیت‌ها قبل از آن می‌خواستند بیایند امّا تا به قبر نزدیک می‌شدند گریه می‌کردند و احساسات بر آن‌ها غلبه می‌کرد و این نکتۀ مهمی بود که اگر کسی در این موقعیت حساس گریه کند و خود را ول کند به درد این عملیات نمی‌خورد.

نزدیک ۳ دقیقه کار دفن به طول انجامید تا ما دست آقای ناطق و اربابی را گرفتیم و خارج شدند و ۲ دقیقه هم طول کشید تا با جرثقیل که آماده شده بود کانتینرها را روی قبر کشیدیم.

این مراسم در مجموع ۷ دقیقه به طول انجامید و خدا را شکر به خوبی به پایان رسید؛ شخصیت‌هایی هم که در جایگاه حضور داشتند از جمله مقام معظم رهبری، آقای هاشمی، آقای موسوی اردبیلی، سیداحمد آقا و… دخالت نکردند چون حال مناسبی نداشتند و خوشبختانه همگی در انتها راضی بودند و تشکر کردند.
 
  • نکتۀ جالبی در کار تدفین حضرت امام(رحمه‌الله علیه) که شخصاً تجربه کرده باشید به یاد دارید؟
 
نکتۀ جالب این بود که خود من و نیروهایم در این مدت احساسات خود را فراموش کرده بودیم و به عبارتی سنگی شده بودیم؛چراکه در صورت احساساتی شدن یا گریه­کردن این عملیات موفق نمی‌شد و من به نیروها هشدار داده بودم که کسی حق گریه­کردن ندارد. نکته دیگر این بود که اگرچه همه مملکت در دفن امام(رحمه‌الله علیه)حاضر بودند امّا بین سپاه و امام(رحمه‌الله علیه)علاقه و رابطۀ خاصی وجود داشت و تحمل این لحظات از سخت‌ترین کارها محسوب می‌شد. امّا بعد از پایان کار تدفین همگی در گوشه­ای نشستیم و تا شب به عزاداری و گریه پرداختیم.

بعد از حادثه برای پیکر حضرت امام(رحمه‌الله علیه) در بار اوّل پیکر به جماران منتقل شد و در همان چند ساعت این تابوت فلزی تهیه شد و بیت حضرت امام(رحمه‌الله علیه) هم با این کار موافقت داشتند و همکاری خوبی انجام دادند.
 
  • آیا این فکر که پیکر امام هم مثل سایر مراجع و شخصیت‌ها در یک ماشین مخصوص تشییع شود به ذهن نیامد؟
خیر به هیچ وجه. تشییع حضرت امام(رحمه‌الله علیه) با هیچ شخصیت دیگری قابل مقایسه نبود چراکه تعداد حضور مردم و سبک ابراز ارادت آن‌هابی­نظیر بود و مردم هم­چون موج اقیانوس سر از پا نمی‌شناختند و فکر می‌کنم اگر روح ملکوتیحضرت امام(رحمه‌الله علیه) کمک نمی‌کرد مشکلات ما بیشتر می‌شد و این جمعیت کنترل نمی‌شد.
 
کنترل امنیتی جمعیت در برابر اقدامات تروریستی چگونه بود؟
کارهایی کردیم امّا در حد بضاعتمان مثلاً یک رینگ کانتینر گذاشتیم تا جلوی فشار گرفته شود امّا تأثیر زیادی نداشت و موج جمعیت بیش از اندازه بود و تنها با توکل به خدا کارها را جلو بردیم و خدا را شکر مشکلی هم در این زمینه ایجاد نشد.
 
امنیّت محل، پس از دفن هم با شما بود؟
بله حداقل ۲ هفته دست ما بود و بعد هم با مقداری تقویت نفرات و تجهیزات به یکی از یگان‌های ما که تیپ حفاظت از بیت امام(رحمه‌الله علیه) در جماران بود سپردیم که تاکنون هم همان بخش کار حفاظت را برعهده دارد.در پایان باید باز برآن تأکید کنم این است که مطمئن باشید اگر ید بیضایی خدا و روح حضرت امام(رحمه‌الله علیه) و شهداء نبود که به ما کمک کردند، هیچ کس نمی‌توانست این کار را انجام دهد و ما در برابر فشار میلیون‌ها نفر ارادتمند حضرت امام(رحمه‌الله علیه) توانایی مقاومت نداشتیم و به لطف خدا و امام زمان(عجل­الله­تعالی­فرجه­الشریف) راضی هستیم که این افتخار نصیب سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد.
 
این مصاحبه دوستانه با سرادر خستگی ناپذیر حاج خسرو عروج از فرماندهان جنگ 33 روزه لبنان و از دوستان صمیمی رهبران جبهۀ مقاومت اسلامی نظیر: سیدحسن نصرالله، شهید حاج عماد مغنیه، شهید قنطار و شهید مصطفی بدر الدین که منتشر شد.
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.