حضرت امام خمینی(ره) را میتوان پیام آور عزت مسلمین و ملت ایران در نیم قرن اخیر دانست! جهان اسلام و بطور خاص ملت ایران، قریب به دو قرن تلخترین ناکامیها را به واسطه حکمرانان فاسد و نالایق در مواجهه با کفار و دشمنان تجربه کرده بودند! از شکست در جنگ با روس و عثمانی تا از دست دادن هرات و افغانستان و بخشی از پاکستان و در نهایت جدایی بحرین و از اعطای امتیازات مختلف به روس و انگلیس تا اشغال ایران زمین به دست متجاوزران در جنگ جهانی اول و دوم! حاصل این بیلیاقتیهای دربار قاجار و پهلوی؛ پاشیدن گرد ضعف و ناتوانی و باور "ما نمیتوانیم" بر سر افکار عمومی جامعه و هویت یک ملت بود!
حضرت امام (ره) با شعار بازگشت به اسلام ناب محمدی(ص) و بازخوانی هویت اسلامی – ایرانی تلاش نمود تا به تدریج "عزت" از دست رفتهی ملت ایران را احیاء نماید و در این راه در اولین گام در دهه 1340 در برابر "انقلاب سفید" آمریکایی و قانون تبعیض آمیز و توهین آمیز "کاپیتولاسیون" ایستاد! و حبس و تبعید را به جان خرید تا ملت ایران در مسیر احیاء اقتدار و عزت به پا خیزد!
استکبار ستیزی؛ تبلور عزت مندی
روح و گوهر عزت طلبی حضرت امام(ره) را میتوان در روحیه استکبارستیزی ایشان مشاهده نمود. حضرت امام(ره) در طول دوران مبارزه تلاش نمود که این حقیقت را برای ملت آشکار کند که راه سرافرازی و عزت و دستیابی به استقلال و آزادی و عدالت، در گروه استقامت و ایستادگی در برابر استکبار جهانی و در راس آن آمریکای جنایتکار است. رهبرکبیر انقلاب اسلامی با فریاد برآوردن آنکه «همه بدبختی ما از آمریکاست» از خوی تجاوزطلبی و ضرورت مبارزه و عدم رابطه با استکبار سخن گفته و در مورد رابط ما با آمریکا میگوید: « این مثل رابطه بره با گرگ است! رابطه بره با گرگ، رابطه صلاحمندی برای بره نیست، اینها میخواهند از ما بدوشند، اینها نمیخواهند به ما چیزی بدهند.» [1]
ایشان با صراحت تمام آمریکا را «شیطان بزرگ » نامیدنده و اعلام میدارد: «آمریکا دشمن شماره یک مردم محروم و مستضعف جهان است»[2] و از ملت ایران و ملل مسلمان و محروم جهان چنین خواستند: «هرچه فریاد دارید سر آمریکا بکشید.»[3] و همه مبارزان جبهه توحید در سرتاسر جهان را این گونه بشارت دادند: «اگر دقیقا به وظیفه مان که مبارزه با آمریکای جنایتکار است ادامه دهیم فرزندانمان شهد پیروزی را خواهند چشید.»[4]
ویژگیهایی استکبارستیزی در نگاه حضرت امام (ره)
استکبار ستیزی در اندیشه حضرت امام(ره) دارای شاخص ها و ویژگیهایی است:
1- خاستگاه الهی استکبارستیزی
یکی از مهم مولفه های استکبارستیزی ماهیت الهی مبارزه و قیام برای خداست. تاریخیترین سند مبارزاتی حضرت امام(ره) با آیه شریفه «قُلْ انَّما اعِظُکُم بِواحِدَةٍ أنْ تَقُومُوا لِلّهِ مَثنی وَ فُرادی» آغاز میشود. ایشان در ابتدای پیام که خطاب به همه مسلمانان و علما و روحانیون نوشتهاند آورده اند: «خودخواهی و ترک قیام برای خدا ما را به این روزگار سیاه رسانده و همه جهانیان را بر ما چیره کرده و کشورهای اسلامی را زیر نفوذ دیگران درآورده.»[5]
2- سازش ناپذیر بودن در برابر استکبار
حضرت امام(ره) امکان هرگونه تلاش برای نزدیکی و سازش و مصالحه با استکبار را نفی میکند و آن را نافی عزت مسلمین میداند. ضمن آنکه این حرکت را ثمربخش ندانسته و بر این باور است که استکبار از موضع خود کوتاه نخواهد آمد. این نگاه برآمده از آموزههای قرآنی است که خدواند در شرح وضعیت جبهه حق و دشمنان آن بدان اشاره کرده است.
خداوند متعال مومنین را از هرگونه مراوده و دوستی و اعتماد به دشمنان نفی میکند و میفرماید: «یا ایها الذین آمنوا لاتتخذوا الیهود و النصاری اولیاء بعضهم اولیاء بعض و من یتولهم منکم فانه منهم ان الله لایهدی القوم الظالمین»(مائده: 51) و در جایی دیگر یادآوری میکنند: «یا ایها الذین آمنوا لاتتخذوا عدوی و عدوکم اولیاء تلقون الیهم بالموده و قدکفروا بماجائکم من الحق» (ممتحنه: 1)
حضرت امام(ره) مبتنی بر این آیات و روایات متعددی که در نفی پذیرش ولایت کفار و مستکبر آمده، آنهایی که بدنبال مذاکره و کنارآمدن با دشمنان خدا هستند را به عنوان خائن معرفی میکند. ایشان با صراحت در نفی هرگونه سازش با استکبار جهانی فریاد بر میآورد: «کسی تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمیدانیم. ولی هیهات که خادمان اسلام به ملت خود خیانت کنند!... اگر بندبند استخوانهایمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالایدار برند، اگر زنده زنده در شعلههای آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستیمان را در جلوی دیدگانمان به اسارت و غارت برند هرگز امان نامه کفر و شرک را امضا نمیکنیم.»[6]
3- دائمی بودن استکبارستیزی (فرا زمان و فرامکان)
اصل اساسی دیگر برای مبارزه با استکبار جهانی در نگاه ژرف و دقیق حضرت امام(ره) "تداوم و همیشگی بودن" مبارزه است. این پیشوای بزرگ الهی مبارزه با کفر و شرک و نفاق را که جبهه متحد نظام استکباری دنیا را به وجود میآورند فصلی و مقطعی و محدود و محصور به عصر و زمان خاصی نمیدانست.
مبتنی بر باور امام ،جنگ، ما با استکبار جهانی «جنگ عقیده است، و جغرافیا و مرز نمیشناسد.»[7] ، «جنگ حق و باطلی که تمام شدنی نیست»[8] و «این جنگ از آدم تا ختم زندگی وجود دارد» [9] حضرت امام در تعیین این خط مشی اساسی و زیربنایی با قاطعیت و صراحت و صلابت با نفی نگاههای انحرافی اعلام مینماید:
«ملیگراها تصور نمودند ما هدفمان پیاده کردن اهداف بین الملل اسلامی در جهان فقر و گرسنگی است. ما میگوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست. و تا مبارزه هست، ما هستیم. ما بر سر شهر و مملکت با کسی دعوا نداریم. ما تصمیم داریم پرچم «لا اله الّا اللَّه» را بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری به اهتزاز درآوریم.»[10]
این خط مشی اساسی در اندیشه سیاسی امام خمینی نیز همچون دو اصل و خط مشی قبلی از تعالیم سیاسی قرآن کریم مایه میگیرد. خداوند متعال میفرماید: «قاتلوهم حتی لاتکون فتنه» (با کفر و شرک و نفاق مقاتله و مبارزه کنید تا فتنه از روی کره زمین برطرف و مرتفع گردد) (بقره: 193) حضرت امام با استاد به این آیه شریفه و در شرح آن میفرمایند:
«اینهایی که گمان میکنند که اسلام نگفته است «جنگ جنگ تا پیروزی»، اگر مقصودشان این است که در قرآن این عبارت نیست، درست میگویند، و اگر مقصودشان این است که بالاتر از این با زبان خدا نیست، اشتباه میکنند. قرآن میفرماید: قاتِلُوهُمْ حَتّی لاتَکُونَ فِتْنَة، همه بشر را دعوت میکند به مقاتله برای رفع فتنه؛ یعنی «جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم» »[11]
4- اتخاذ راهبرد تهاجمی در مقابله با استکبار جهانی
یکی دیگر از شاخصههای قابل توجه در گفتمان استکبارستیزی، تهاجمی بودن آن است. بدان معنا که برای مقابله با استکبار جهانی باید طرحریزی کرد و همه راهها و ایدهها را مورد بررسی قرار دارد. شیوه مبارزه انفعالی و آرایش دفاعی در برابر استکبار نه تنها مناسب نیست، بلکه اندیشهای که نابودی استکبار را در سر میپروراند، حتما نیازمند اتخاذ استراتژی تهاجمی است. با همین نگاه حضرت امام(ره) از شکل گیری هسته مقاومت در جهان چنین سخن میگوید: «بسیج تنها منحصر به ایران اسلامی نیست، باید هستههای مقاومت را در تمامی جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ایستاد»[12]
ایشان در جایی دیگر از راه اندازی"بسیج بزرگ سربازان اسلام" چنین سخن میگوید: «امروز جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدی است. و مسلمانان در یک تشکیلات بزرگ اسلامی رونق و زرق و برق کاخهای سفید و سرخ را از بین خواهند برد.»[13]
5- مبارزه با استکبار بر اساس تکلیف الهی
شاخصه دیگر در دکترین استکبارستیزی حضرت امام امید به پیروزی همیشگی جبهه حق و عدم شکست در میدان مبارزه با استکبار است. مبتنی بر باور امام، ما مکلف به انجام وظیفهایم و نتیجه فرع آن است[14]، لذا با صلابت و مبتنی بر نگاه تکلیف گرایی اعلام میدارد:
«تکلیف ما این است که در مقابل ظلمها بایستیم، تکلیف ما این است که با ظلمها مبارزه کنیم، معارضه کنیم، اگر توانستیم آنها را به عقب برانیم که بهتر، و اگر نتوانستیم به تکلیف خودمان عمل کردیم. اینطور نیست که ما خوف این را داشته باشیم که شکست بخوریم. اولًا که شکست نمیخوریم؛ خدا با ماست، و ثانیاً بر فرض اینکه شکست صوری بخوریم شکست معنوی نمیخوریم، و پیروزی معنوی با اسلام است، با مسلمین است، با ماست.»[15]
6- مستضعفین محور مبارزه با استکبارجهانی
در نگاه حضرت امام(ره) بخش عمده اردوگاه جبهه مبارزه با استکبار جهانی را تودههای محروم و مستضعف که از رفاه و آزادی برخوردار نبودهاند، تشکیل خواهند داد. چرا که رفاه طلبی و مبارزه در این نگاه قابل جمع نبوده و مرفهان بیدرد در اردوگاه جبهه حق جای ندارند. حضرت امام(ره) این حقیقت را چنین شرح میدهند:
«ملت عزیز ما که مبارزان حقیقی و راستین ارزشهای اسلامی هستند، به خوبی دریافتهاند که مبارزه با رفاه طلبی سازگار نیست؛ و آنها که تصور میکنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه داری و رفاه طلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانهاند. و آنهایی هم که تصور میکنند سرمایه داران و مرفهان بیدرد با نصیحت و پند و اندرز متنبه میشوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک میکنند آب در هاون میکوبند. بحث مبارزه و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحت طلبی، بحث دنیاخواهی و آخرت جویی دو مقولهای است که هرگز با هم جمع نمیشوند. و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقرا و متدینین بیبضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلابها هستند.»[16]
7- مبارزه با تمام قوا علیه استکبار جهانی
حضرت امام خمینی به منظور تعیین یکی از اصول و خط مشی های اساسی برای مبارزه با استکبار جهانی اعلام مینماید: «ما اگر قدرت داشته باشیم تمام مستکبرین را از بین خواهیم برد»[17]
این اصل برای مبارزه با قدرتهای استکباری جهان از اصول و مبانی قرآنی و تعالیم مربوط به تقابل با جبهه کفر و شرک و نفاق در هر عصر و زمان سرچشمه میگیرد. چنان که خداوند متعال در قرآن کریم جبهه توحید را مخاطب قرار می دهد و این گونه به خیزش و جهاد قهرآمیز با مستکبران زمین فرا میخواند: «و اعدوا لهم ماستطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدو الله و عدوکم» (هر چه در توان دارید بسیج کنید، تا با این [تدارکات]، دشمن خدا و دشمن خودتان را جز بترسانید) (انفال: 60)
8- مبارزه تا نابودی کامل استکبار جهانی
حضرت امام در تعیین استراتژی و خط مشی مبارزه با استکبار اولین اصلی که مورد توجه قرار می دهند این است که تا قدرتهای سیطره جو و مستکبر جهان به اضمحلال و انقراض درنیایند محال است که صلح و آرامش و سلامت و سعادت در کره ارض حاکم گردد و محرومان و به بند کشیده شدگان به حقوق الهی خود نائل آیند و به وراثت زمین برسند. ایشان در بیاناتی اشاره دارند: «سلامت و صلح جهان بسته به انقراض مستکبرین است و تا این سلطهطلبان بیفرهنگ در زمین هستند مستضعفین به ارث خود که خدای تعالی به آنها عنایت فرموده است نمیرسند.»[18]
ایشان در ماجرای حمله به هواپیمای مسافربری ایران توسط ناو آمریکایی میفرمایند: «مردم آزاده جهان همیشه از ابرقدرتها خصوصاً امریکای جنایتکار صدمه دیدهاند و تا عزم خود را برای رویارویی با کفر و شرک جهانی و امریکای سلطهگر جزم ننمایند، هر روز شاهد جنایتی تازه خواهند بود.»[19]
مبتنی بر نگاه حضرت امام(ره) حد یقفی برای فزونی خواهی و زیاده خواهی مستکبران عالم وجود ندارد و این زیاده خواهی جز هویت اصلی آنها شده و تا دیگران را به بند و زنجیر و استثمار نکشانند، دست از تجاوزطلبی نخواهند کشید. به همین خاطر است که با صراحت به مسلمانان گوشزد می کند: «نکته مهمی که همه ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کی و کجا ما را تحمل میکنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند به یقین آنان مرزی جز عدول از همه خوبیها و ارزشهای معنوی و الهیمان نمیشناسند و به گفته قرآن کریم هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما برنمیدارند مگر این که شما را از دین تان برگردانند»[20]
جمع بندی
مبتنی بر جهانبینی الهی حضرت امام(ره)، در نظام سلطه زدهای که استکبار جهانی در جهان و نظام بینالملل ایجاد کرده است، یا باید غلام حلقه بگوش بود و از خود هویتی و باوری مستقل نداشت و همواره در خوف و رجا زندگی کرد، و یا آنکه راه عزت و مقاومت و ایستادگی را برگزید و به مبارزه با استکبار جهانی روی آورد تا با نابودی آن صلح و امنیت و آرامش را به جهان باز گرداند. و حضرت امام(ره) راه دوم را به ملت ایران پیشنهاد میدهد.
امروز نیز راه مقابله ملت ایران با زیاده خواهی دشمنان ملت ایران در ماجراهای مختلف و بطور خاص در ماجرای برجام تاکید بر حرکت عزت مدارانه حضرت امام خمینی (ره) است که توسط جانشین خلف ایشان، رهبر معظم انقلاب اسلامی دنبال میگردد.
[1] - صحیفه امام، ج10، ص 360، 4/8/1358.
[2] - صحیفه امام، ج 13، ص 212، 21/6/1359.
[3] - صحیفه امام، ج 11، ص 121، 4/9/1358.
[4] - صحیفه امام، ج 15، ص 171، 15/6/1360.
[5] - صحیفه امام، ج1، ص 21، 15/2/1323.
[6] - صحیفه امام، ج 21، ص 69، 13/4/1367.
[7] - صحیفه امام، ج 21، ص 88، 29/4/1367.
[8] - صحیفه امام، ج 21، ص 284، 3/12/1367.
[9] - همان.
[10] - صحیفه امام، ج1، ص 21، 15/2/1323.
[11] - صحیفه امام، ج 19، ص 112، 20/9/1363.
[12] - صحیفه امام، ج 21، ص 195، 2/9/1367.
[13] - صحیفه امام، ج 21، ص 88، 29/4/1367.
[14] - صحیفه امام، ج 21، ص 284، 3/12/1367.
«از اینکه شما بنا دارید، بانک اسلامی در سراسر کشور تأسیس کنید متشکرم؛ لکن منتظرم ببینم آیا در عمل هم همینطور است؟ یا باز اموری که سابق انجام میگرفت انجام میگیرد؟»
لزوم تطبیق امور بانکها با احکام شرع
بانکهای ما باید توجه به این معنا داشته باشند که بانک، بانک اسلامی است امروز، نه بانک زمان رضا شاه و محمدرضا شاه. بانکها باید فکر این مطلب باشند که مسائل خودشان را با اسلام تطبیق بدهند و همه جا اینطور باید باشد. ما از جامعه مان هیچ نگرانی نداریم. روی هم رفته، جامعه ما یک جامعه اسلامی است و دارد رو به اسلام میرود، اما از این خصوصیات و افراد نادر، که گاهی وقتها اشخاص بسیار خطرناکی هستند، از اینها نگرانی هست که مبادا در هر جا که اینها بتوانند وارد بشوند و با ورود خودشان، انحراف ایجاد بکنند و ما نباید سهل انگاری کنیم که خوب، یک نفر آمده است ـ فرض کنید ـ در این محل و خرابکارها، دیگران نیستند. نه، یک نفر فاسد یک وقت میبینید که یک انجمنی را فاسد میکند و یک کشوری را رو به فساد میکشاند. ما باید توجه به این مسائل داشته باشیم.
منبع: صحیفۀ امام، جلد ۱۶ – سخنرانی در جمع مسئولان حزب جمهوری اسلامی ۱۳۶۱/۱/۱۴.
ربا، بدترین نوع استثمار
اصل بهره از پول یک امری است بسیار خلاف انصاف و خلاف انسانیت که یک پولی آنجا گذاشتهاند، بعد آن پول نه کاری، نه چیزی، یک چیزی در آورند. بدترین انواع استثمار همین رباست که در مقابل هیچ، خود پول که هست و در مقابل هیچ، این بزاید، بهره بردارد. در اسلام، این البته به هر صورتش حرام است حتی این فرارهایی که بعضیها جایز میدانند، این فرارها هم صحیح نیست.
اصل بهره از پول یک امری است بسیار خلاف انصاف و خلاف انسانیت که یک پولی آنجا گذاشتهاند، بعد آن پول نه کاری، نه چیزی، یک چیزی در آورند. بدترین انواع استثمار همین رباست که در مقابل هیچ، خود پول که هست و در مقابل هیچ، این بزاید، بهره بردارد. در اسلام، این البته به هر صورتش حرام است حتی این فرارهایی که بعضیها جایز میدانند، این فرارها هم صحیح نیست. فرار از ربا هم صحیح نیست. یک راههایی گفته شده است، لکن آنها هم صحیح نیست؛ بهره برداری از این پول به هیچ وجه در اسلام جایز نیست. از جهتی که یک همچو بانک اسلامی که مبنایش بر این باشد که بهره در کار نباشد و ربا در کار نباشد، این یک خدمت بزرگی است به جامعه و به اسلام، هر دو، که امید است که احتیاج مردم از سایر بانکها به واسطۀ این بانک سلب بشود و مردم توجه بکنند به این بانک که اسلامی است، مبنایش اسلام است، اسلامی است و مبنایش بر این است که استثمار نکند مردم را، بهره برداری از انسان بیخودی نکند.
لزوم برچیده شدن بانکهای ربوی
و من توفیق شما را از خدا میخواهم که در این راه با صداقت، با نیت صادقانه عمل بکنید، چنانچه هر کاری که با نیت صادقانه شد، آن کار به نتیجه میرسد، و به نتیجهای که بخواهید میرسد. نیتها را باید صادق کرد و برای خدا. یک همچو کار بزرگی که شما الآن انجام میدهید، انشاءالله برای خدا باشد تا منافع آخرتی هم برای همهتان انشاءالله داشته باشد و من امیدوارم که توفیق پیدا بکنید و بانک شما یکوقت بانک اول باشد و سایر بانکها که بر مبنای بهره برداری و بر مبنای خلاف و فساد است، اینها از بین بروند، یا بهره ها از بین بروند که همه اسلامی بشوند، آنوقت شما هم یکی از بانکها. اگر اسلامی شدند آنها هم بمانند، و الا بالاخره باید برچیده بشوند اگر اسلامی نشوند. انشاءالله که موفق و مؤید باشید.
منبع: صحیفۀ امام، جلد ۷ – سخنرانی در جمع هیأت موسس بانک اسلامی ۱۳۵۸/۳/۱.
بانک اسلامی، همراه با تحولی اسلامی
باید این مملکت، که طاغوت در آن سالهای طولانی زندگی کرده است و مردم را متحول کرده بود به یک مردم غیر صحیح، باید ـ با زحمت ـ همه متحول بشوند به یک انسانهای اسلامی ـ الهی؛ که در اسلام، انسان اسلامی خیانت نخواهد کرد، به شرق و غرب توجه نخواهد کرد. باید این بانکهایی که در ایران هست متحول بشوند از صورت طاغوتی، که رباگیری و رباخواری است به صورت اسلامی، انشاءالله.
من از اینکه شما بنای بر این مطلب گذاشتید که متحول کنید صورت طاغوتی را به صورت اسلامی و بانک اسلامی در سراسر کشور تأسیس کنید متشکرم؛ لکن منتظرم که ببینم عمل چیست. آیا در عمل هم همین طور است؟ باز اموری که سابق انجام میگرفت انجام میگیرد یا خیر؟ تحول در محتوا هست؛ ما با اسم خیلی کار نداریم، با محتوا کار داریم. محتوا باید اسلامی بشود. شما دیدید که در این مدت در تبلیغات این بود که عدالت اجتماعی، اسلام، قرآن، این حرفها بود لکن محتوا نداشت، واقعیت نداشت. حالا هم همین طور است؛ اگر محتوا اسلامی باشد و واقعیت پیدا بکند ـ این مطلبی که آقایان آمدهاند و میفرمایند ـ آن وقت مطلب صحیح است و تحول اسلامی پیدا شده است؛ اما اگر فقط لفظ باشد ـ که سابقاً هم این لفظها بود ـ آن وقت وضع دیگر پیش خواهد آمد.
منبع: صحیفۀ امام، جلد ۶، سخنرانی در دیدار با گروهی از نمایندگان کارکنان بانک صادرات ایران ۱۳۵۸/۱/۲۱.
لزوم طاغوتزدایی از مراکز دولتی
سیستم بانکداری به این وضعی که الآن در ایران هست، این وضع، وضع طاغوتی است. ربا در اسلام حرام است؛ در قرآن اعلام به حرمت شده است: کسی که ربا بخورد، ربا بگیرد ـ در اسلام، در قرآن گفته شده است که جنگ با خدا میکند! این سیستم باید متحول بشود. سیستم بانکی باید عوض بشود و ما امیدواریم که با همت همۀ کارمندان و کارگران اینطور مسائل حل بشود. اگر این مسائل حل نشود، فرهنگ ما همان فرهنگ باشد، وزارتخانه های ما همان وزارتخانهها باشد، افراد وزارتخانه ها باز همان باشد، ادارات ما باز همان ادارات باشد، و مردم ما باز همان افکار را داشته باشند که در زمان طاغوت داشتند، من خوف این را دارم که شکستی به ما وارد بشود که دیگر جبران نتوانیم بکنیم. باید همه با هم، همه مکلفیم ـ تکلیف تکلیف خدایی است ـ همه مکلفیم که اسلام و کشور را نجات بدهیم.
منبع: صحیفۀ امام، جلد ۷، سخنرانی در دیدار با جمعی از کارمندان بانکهای قم و کاشان ۱۳۵۸/۱/۲۳.
امروز با کمال خوشحالی به مناسبت انقلاب اسلامی حرفهای فقها و صاحبنظران به رادیو و تلویزیون و روزنامه ها کشیده شده است، چرا که نیاز عملی به این بحثها و مسائل است؛ مثلاً در مسئلۀ مالکیت و محدودۀ آن، در مسئلۀ زمین و تقسیم بندی آن، در انفال و ثروتهای عمومی، در مسائل پیچیدۀ پول و ارز و بانکداری، در مالیات، در تجارت داخلی و خارجی در مزارعه و مضاربه و اجاره و رهن، در حدود و دیات، در قوانین مدنی ….
منبع: صحیفۀ امام، جلد ۲۱، نامه خطاب به محمدعلی انصاری (از اعضای دفتر امام خمینی) ۱۳۶۷/۱۰/۸.
اهمیت اصلاح سیستم بانکی کشور
اگر چنانچه ربا در یک کشوری مثل کشور ما خدای نخواسته، باز در بانکش، در تجارتش، در بین مردمش باشد، ما نمیتوانیم بگوییم که ما جمهوریمان جمهوری اسلامی است، محتوای جمهوری، اسلامی است.
اما مسئله بانک از مسائل مهمی است که چنانچه ربا از بانک حذف نشود، مشمول آیه شریفه و روایات کثیره میشویم که آیه شریفه میفرماید «کسانی که ربا میخورند اینها اعلام جنگ با خدا و پیغمبر(ص) میکنند». این تعبیر در کم جایی واقع شده است که اعلان جنگ است بین کسانی که می خواهند ربا بخورند با خدا و پیغمبر. روایات بسیار ما داریم که هیچ جای شبهه در این روایات نیست که در بعضی از آنها تعبیری شده است که شاید برای هیچ چیز نشده است که یک درهم ربا شدتش بیشتر است از اینکه هفتاد زنا بکند کسی با محرم خودش، با عمه خودش، با خاله خودش، با خواهر خودش. و اگر چنانچه ربا در یک کشوری مثل کشور ما خدای نخواسته، باز در بانکش، در تجارتش، در بین مردمش باشد، ما نمیتوانیم بگوییم که ما جمهوریمان جمهوری اسلامی است، محتوای جمهوری، اسلامی است. از این جهت باید کارشناسان، علما در این مسئله بسیار فعالیت کنند، دقت کنند که ما را از این گرفتاری نجات بدهند، و ملت هم باید توجه بکنند به اینکه مواجه هستند با یک همچو چیزی که قرآن کریم میفرماید: «فَاْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللّهِ وَ رَسُولِه؛ اِعلام جنگ بکنید با خدا». و اگر چنانچه بانکداری به آن معنایی که در جاهای دیگر هست رواج پیدا بکند، مردم از صنعت و کار و سایر چیزها باز می مانند، مینشینند توی خانهشان و پولشان برایشان کار میکند و حال آنکه پول نباید کار بکند. پس اصلاح بانک هم یکی از امور بسیار مهم است، چنانچه اصلاح اقتصاد و مالیات و امثال ذلک هم بسیار اهمیت دارد.
باید مجریان امور در هر جا که هستند متعهد به اسلام باشند کارهائی را که مجلس باید بکند، محول به اوست. کارهایی را شورای نگهبان باید بکند، محول به اوست. بعد از اینکه آن مرحلهها گذشت و افتاد به دست قوۀ اجرایی، قوۀ اجرایی مهم است. ممکن است قانون بسیار خوب باشد وارد بشود در دست مجری ها و بد اجرا بشود. شاید غالباًاین طور باشد که قوانین را حالا در ایران که الآن همۀ قوانینش قوانین اسلامی است، سابق هم ممکن بود قانون را در وضع قانونیش خوب درست کنند لکن وقتی به دست یک عده خائن میدادند او روی افکار خودش عمل میکرد؛ وقتی هم یک رشوهای به بالاترها می دادند، دیگر صحبتی نبود. امروز شما باید وضعتان وضع اسلام باشد. اگر بخواهید در مقابل قدرتهای بزرگی که هم چشم طمع به کشور شما دوختهاند و با صراحت این مسائل را میگویند، اگر بخواهید که استقامت کنید و پایداری کنید، باید مجریان امور در هر جا که هستند، در دادگستری، در وزارت مالیه، در بانکها، اینها اشخاصی باشند که اسلامی باشند و متعهد به اسلام باشند و بدانند که اگر چنانچه ما در یک جایی از این جاها رو به شکست برویم، کمکم این سرایت میکند شکست در جاهای دیگر و خدای نخواسته یک وقت میبینید که کشور ما به هم ریخته شده است، وضع مالیاش و وضع بانکیاش و وضع کشاورزی اش و وضعهای دیگرش، آن روز است که آنها به مقاصد خودشان میتوانند برسند. الآن که میبینید که همه با ما مخالف هستند، برای اینکه شماها می خواهید اسلامی عمل بکنید. کشور شما میخواهد اسلامی عمل بکند، و آنها این را مخالف با مقاصد خودشان میدانند. معنی حذف ربا به معنیای است که اگر توسعه پیدا کند و از ایران به جاهای دیگر برود بانکدارها و آنهایی که میخواهند مالهای مردم را بخورند و از بین ببرند، آنها دستشان کوتاه میشود و لهذا با یک همچو رویهای مخالفند.
منبع: صحیفۀ امام، جلد ۱۸، سخنرانی در دیدار با جمعی از مسئولین اقتصادی کشور: نمازی (وزیر امور اقتصادی و دارایی) ـ عباسعلی زالی (وزیر کشاورزی) ـ بیژن زنگنه (وزیر جهاد سازندگی) ـ محسن نوربخش (رئیس کل بانک مرکزی)، گروهی از کارکنان وزارت امور اقتصادی و دارایی و بانکها و کشاورزان نمونه سراسر کشور.
هر سه عنصر در این انقلاب جمع بود. انقلابی بود با آن جهانبینی و تلقّی جدید از عالم و ارائهی حل مشکلات و آوردن سرفصلهای جدید در بینش و زندگی بشر؛ انقلابی بود با تخریب یک پایگاه عظیم و انقلابی بود با حوزهی نفوذ طبیعی بسیار وسیع که حدّاقلش دنیای اسلام است. بنابراین این انقلاب، یک انقلاب برجسته و شاخص بود. و من بر این اساس عرض میکنم:
ما این انقلاب را یک انقلاب تاریخی میدانیم، یعنی انقلابی است که تأثیراتش در تاریخ آیندهی دنیای اسلام، غیرقابل اجتناب است. نمیتوانند با آن کاری کنند.
تاریخ را براساس انقلابها میتوانیم طبقهبندی کنیم. هر حادثهی انقلابی و هر تحول انقلابی بزرگ، در هر مقطعی از تاریخ که اتفاق افتاده، یک عصر را بهدنبال خودش داشته است. حادثهی انقلاب فرانسه یک عصر را با ویژگیهای خودش، بهدنبال خودش آورد. همچنانیکه انقلاب سوسیالیستی در کشور روسیه، یک عصر را با ویژگیها و خصوصیات خودش بهدنبال خودش آورد؛ و
انقلاب اسلامی ایران، قطعاً آن انقلابی است که عصر تاریخ اسلام را یا «عصر انقلاب اسلامی» را بهدنبال خودش خواهد آورد. ملتهای مسلمان، تأثیرات عمیق و عظیمی را از این انقلاب پذیرفتند و گرفتند، و دلیل دشمنیهای بسیار خشن استکبار هم با این انقلاب، همین تأثیری بوده که در آینده دارد.
خیلی از انقلابها به اصول خودشان پایبند نمیمانند و در آن تجدیدنظر میکنند، فشارها آنها را به تجدیدنظر وادار میکند، اشتباهها آنها را به پس گرفتن برخی از اصول وادار میکند؛ در انقلابهای معاصر شاهدش بودیم. بعضی از انقلابها هم به اصول خودشان پایبند میمانند. اما آن انقلابهایی هم که اصول خودشان را حفظ میکنند، یا ادعا میکنند که حفظ کردند، این امتیاز را دارند که بخشی از قدرتهای جهان با آن اصول موافقند. فرض بفرمایید فلان کشور آمریکای مرکزی که تفکر مارکسیستی را مبنای یک انقلاب قرار داده و این انقلاب به پیروزی رسیده و آن تفکر را هم حفظ کرده، حالا به هر اندازه که حفظ کرده، حفظ اصولی که سرتاسر دنیای کمونیست و قدرت شوروی پشتیبان اوست و با او موافق است و بهخاطر آن، امتیاز به او میدهد؛ این کارِ خیلی دشواری نیست.
انقلاب اسلامی دارای اصولی بود که تمام قدرتمندان بزرگ عالم با این اصول مخالف بودند. یک اصل، اصل نه شرقی و نه غربی است؛
و این در حالی است که بلوک غرب و شرق، دنیا را بین خودشان به دو منطقهی نفوذ تقسیم کردند و حاضر نیستند خارج از این دو منطقهی نفوذ، کشوری را مشاهده کنند. حالا یک انقلابی میآید، یک کشوری را در یک منطقهی بسیار حساس و با یک وضعیت فوقالعاده مهم، از حوزهی نفوذ دو ابرقدرت خارج میکند. مسئله، مسئلهی کل قدرت استکباری جهانی است که یکپارچه میشوند و درمقابل این انقلاب میایستند. اصل نه شرقی و نه غربی ما، از این قبیل است.
اصل دینگرایی و ابتنای همهی امور در نظام بر دین، ازاینقبیل است. مردمی بودن انقلاب از این قبیل است. گرایش به وجود معنویت ازاینقبیل است. ارائهی نسخهی جدیدی برای عدالت اجتماعی ازاینقبیل است.
اینها چیزهایی است که هیچکدام از قدرتمندان بزرگ دنیا اینها را قبول ندارند و لِذا شاهد همدستی قدرتهای بزرگ جهانی علیه خودمان بودیم؛ بهصورت آشکار و پنهان، مستقیم و غیرمستقیم.
انقلاب ما که یکی از بزرگترین انقلابهای دوران انقلابها ارزیابی شده و چشم دنیا را متوجه کرد و دربارهی آن قلمهای زیادی زده شد، بهعنوان یک انفجار عظیم در دنیا تلقّی شد. و همه دانستند که این انفجار عظیم بر پایهی اسلام بود. ناگهان تمام رشتههای دویست سالهی استکبار علیه اسلام را پنبه کرد.
آنهایی که میگفتند روزگارِ دین به سر آمده، دیدند که دین، یک ملت را به حرکت درآورد و یک دژ استوار استکبار را اینجور با خاک یکسان کرد، یک نظام انقلابی را با این شجاعت و با این اقتدار و جرأت بر سرِ کار آورد و یک موج عظیم در دنیای اسلام بلکه در دنیای غیراسلامی از جهان سوم و مستضعفین بهوجود آورد. معلوم شد که نه! روزگار دین به سر نیامده! دین هنوز قویترین عامل برای حرکت دادن انسانها است. این را انقلاب اسلامی ایران عملاً ثابت کرد.
آنکسانیکه در دنیا و در جوامع اسلامی، از مسلمان بودن خودشان سربلند و سرافراز نبودند، احساس سرافرازی کردند. آنکسانیکه خجالت میکشیدند بگویند ما مسلمانیم، احساس کردند و افتخار میکنند که بگویند ما مسلمانیم. آنکسانیکه در مجامع عمومی خجالت میکشیدند نماز روزانهی خودشان را بگزارند، افتخار کردند به اینکه نمازگزار و بندهی خدا و مسلِم هستند. چون
انقلاب اسلامی، مسلمانی را از برابر بودن با ضعف و سستی و ستمپذیری به روح شهامت بشری، روح اقتدار انسانی، و ظلمستیزی تبدیل کرد.
اگر انقلاب اسلامی هیچ کار دیگری جز همین کار نکرده باشد که نشان داد اسلام میتواند سربازگیری کند، اسلام میتواند انسانها را به زندگی برتر تشویق کند و میتواند یک نظامی بر مبنای اسلام بهوجود بیاورد، همین کافی است. اگر هیچ کار دیگری نکرده بود، این هنر بزرگی است که فقط از یک انقلاب بر میآید و انقلاب اسلامی این هنر را داشت. بنابراین من احساس میکنم که
انقلاب اسلامی یک ضرورت بود برای اسلام، یک نیاز بود برای مسلمین، سنّت الهی بود برای حفظ دین و حفظ احکام الهی